حمالى را دیدم بار گران بر دوش گرفته مى رفت و در همه راه مى گفت : الحمدلله ، استغفرالله 
به او گفتم : مگر جز این دو كلمه نمى دانى ؟ 
گفت : مى دانم و قرآن را نیزمى دانم ، 
گفتم پس چرا فقط این دو كلمه را مى گوئى ؟ 
گفت : براى آنكه از دو حال خالى نیستم ،در هر آن نعمتى از خداى به سوى من فرود آید و گناهى ازمن به آسمان بالا مى رود ..
آن نعمت را كلمه حمد مى گویم و جبران آن گناه را با استغفار مى آورم تا مگر خدا رحمتم كند ..