من کیم؟؟
امروز واقعا دلم می خواست چیزی بنویسم تا کمی خودم را بشناسم.
من واقعا کیم ؟
من شاید همانی هستم که در تسبیحم جای ذکر , گناه میشمارم ....
من نمیدانم ممکن است اهل یکی از کوچه های ابدیت باشم.......
من گاهی به آسمان میروم و با خدایی که همیشه در مقابل دیدگان من است سخن میگویم :
- سلام
- سلام , خوبی ؟
- نه....
- چرا ؟
- همینجوری!
- فقط همین ؟
- ها؟ نمیدونم...
و تو , ای خدای من , بغض میکنی و ساکت میشوی و من هزاران حرف دارم در پس سکوت....
من پر از فریادم....! و هنوز آرام در کنار منی.... یادت هست زمانیکه من , تو بودم؟
و تو مرا در این جسم انداختی و گفتی : خودت را بشناس و در نتیجه مرا , چرا که تو از منی.
و پس از آن سرگردان شدم....
این بود قصه ی من !

+ نوشته شده در شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ساعت 22:54 توسط MHB(بهالگردی)
|